کشف آداب ساخت، کشف آداب زندگی

چگونه کشف آداب ساخت ما را در کشف آداب زندگی کردن می‌سازد؟​

برای شناخت آداب زندگی، دانستن و کشف آداب ساخت در اولویت است. به ما آموخته‌اند تا در بهترین محصول خود از آموزش معماری رساله‌ای بنویسیم که می‌بایست سه قسمت داشته باشد:

  1. رویکرد
  2. هدف
  3. نمونه موردمطالعه

تمام پایان‌نامه‌های ارشد معماری، مرمت، منظر و … بر همین اساس شکل می‌گیرد و این رساله‌ها تا چندی پیش مجله‌های خاک گرفته مراکز اسناد بود که در بعضی از دانشکده‌ها کمی نگه‌داری می‌شد. برخی هم به مجرد بی‌حوصلگی نظافتچی دور انداخته میشد. تازگی به لطف تکنولوژی سی‌دی‌های است که احتمالا خیلی سریع‌تر به زباله‌دان تاریخ می‌پیوندد و علت بی‌مسئولیتی نظافتچی یا مدیر مرکز اسناد نیست. آنان به قدر جایگاه خود مسئولند.

اما این ما هستیم که فارغ از واقعیت معماری در قراری بیهوده این‌گونه پایان‌نامه کار می‌کنیم. در حالی که واقعیت معماری رساله‌ای می‌طلبد که کانسپتی را برای محصول تحصیل خود انتخاب کرده باشیم. در طول زندگی دانشجویی ایده‌های را بدست آورده‌باشیم که مسیری برای حفظ آن باشد. حال در تلاشی متمرکز امکان‌هایی را خلق کنیم تا آنچه به عنوان نمونه مورد مطالعه ما با ساز زمینه می‌رقصد را به شعف حضور خود برسانیم.

با معماریِ ارزشمند، هر لحظهٔ خود را کامروا زندگی می‌کند؛ حتی لحظات مرگ

قطعا فهم کانسپت، ایده، امکان و البته زمینه برای نوشتن رساله ارشد لازم است تا معماری همانند سابق حافظ ارزش‌های فرهنگی یک جامعه باشد و این تعهد ماست و در این حفاظت از ارزش تکراری نیست. چون هر فرد امکان‌های خود را خلق می‌کند و تکرار، معماری هست که در توهم هدفمندی، تمام مراحل حیات خود از طرح، تولید، استفاده، نگهداری و مرگ را ناکام سپری می‌کند. تا شاید به وعده التقاطیون آنی کامروا باشد.
حال آن که معماری ارزشمند هر لحظه خود را کامروا زندگی می کند حتی لحظات مرگ. نگرش ما در خانه تراب از این مهم نشات گرفته است.

مبنا و اساس بافت‌گردی | آداب ساخت

مبنا و اساس بافت‌گردی این سوال است: «رابطه و تاثیر مستقیم معماری بر آداب زندگی آدمی چیست؟»
و ذیل این سوال در مسیر بازتعریف مفاهیمی قرار می‌گیریم که لازم می‌شود یکبار دیگر هر فرد آداب زندگی خود را تنظیم کند تا در نهایت بتوان به کشفی از آداب ساخت رسید.